محكومـــ بهــ تنهايـــ وشكستـــ مي‌ گه:

گریه کردم، گریه هم این بار آرامـــم نکـــرد
عکـــــس های مانده بر دیـــوار آرامم نکــــــــرد

شعر خواندم، شعر گفتم -صد غزل، صد مثنوی
عشق و شعر و دفتر و خودکارم آرامم نکــــــــرد

خسته بودم، چشم هایم نای خوابیدن نداشت

آتنا مي‌ گه:

ببین مَـטּ 2Afm نیـسـتَـمـ !

اگـﮧ اوטּ میـگـﮧ :

اگـﮧ בیـگـﮧ نَـבارے رومـ هیـچ میـلــے

اگـﮧ مَـنـو نمیـخـواے نَـבاره عـیـبــے

مَـטּ میـگَـمـ :

اگـﮧ בیـگـﮧ نَـבارے رومـ هیـچ میـلــے

اگـﮧ مَـنـو نمیـخـواے بهـ دَرَکـــــ هـــــــــرے

آتنا مي‌ گه:

نه فازم غمه
♚نه سرگرمی کمه♚
✌اونی که لیاقت داره مال منه✌
اونیـــ م که لیاقت نداره خُب
مـــالـ هـــمــ ـه . . .

هـ ـآنـیــ مي‌ گه:

گاهی اوقات دلم تنگ طمع تلخ اشک هایم می شود
و آرام می بارم و می نوشم …
گویی قهوه ای تلخ از جنس حقیقت می نوشم …
چه کسی می گوید قهوه تلخ است؟
قهوه در برابر روز گار تلخم شیرین ترین نوشیدنی عالم حساب می شود …
.
.
.
.
.

حــــــس من Hess Man مي‌ گه:

اگه فراموشم کنی میرم سراغ سرنوشت

می گم چرا اسم منو فقط تو قلب تو نوشت

اگه فراموشم کنی سلطان قصر غم می شم

مثل یه شمع بی فروغ لحظه به لحظه کم می شم

حــــــس من Hess Man مي‌ گه:

می نویسم روی صفحه ی غریب زندگی

من فراموشت نمی کنم عزیز ، به سادگی

حــــــس من Hess Man مي‌ گه:

خیلی میخوامت دادااااااااااااااااااشی

DUYGU مي‌ گه:

وقتی به تو نگاه می کنم

آن گاه که به تو می اندیشم

ذرات وجودم متبلور می شود

قلبم شروع به تپیدن می کند

من نا آرامم

و تو آن حس غریب

DUYGU مي‌ گه:

این سکوت مثل بغضی بی باران
تمامِ مرا شعله ور ساخته
پشتِ لبخندی از تظاهر
لشگری از ناله آرمیده
فریادی بلندتر از سکوت
گلویم را در میانِ شعله ها به آتش میکشد..

DUYGU مي‌ گه:

اینجا زمین است پایانه ی تزویرها
توشه گاهِ آخرت
سرزمین صبر و گاهی سرکشی
اینجا خواستگاه ِ عاشقیست ...
محلِ تلاقیه نگاههاست
که برقی از آن به آسمانهاست
اینجا اگر ریشه کنی در خاکش ..ماندگار ترین درختِ بودنی
اینجا زمین است ...برای اتصال به آسمان باید از زمین به آسمان بباری...
و عشق این روزها بازیچه ی کودکِ درونمان...